این بخش بیان میکند که تعاریف ارائه شده در این فصل باید برای درک و تفسیر بقیه این بخش استفاده شود، مگر اینکه بستر متفاوتی تفسیر دیگری را ایجاب کند.
تعاریف بستر زمینه تفسیر تعبیر تعاریف فصل تفسیر بخش تعاریف حاکم تعاریف اعمال شده درک بستر فهم زمینهای تفسیر حقوقی بستر خاص تعبیر بخش کاربرد فصل الزامات بستر اعمال قاعده
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
اصطلاح «هیئت مدیره» به گروهی از افراد اشاره دارد که مسئول نظارت بر فعالیتهای منطقه هستند.
«هیئت مدیره» به معنای هیئت حاکمه منطقه است.
هیئت مدیره هیئت حاکمه رهبری منطقه حکمرانی منطقه عملیات منطقه گروه مدیریت نهاد نظارتی مرجع اداری هیئت مدیره اجرایی رهبری سازمانی مدیریت منطقه هیئت نظارت کمیته اجرایی نظارت بر منطقه
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این بخش اصطلاح «اوراق قرضه» را به عنوان هر نوع بدهی صادر شده توسط یک ناحیه طبق این بخش، مانند اوراق قرضه یا اسناد خزانه، تعریف میکند.
«اوراق قرضه» به معنای اوراق قرضه، اسناد خزانه، یا سایر مدارک بدهی است که توسط یک ناحیه مطابق با این بخش صادر میشود.
اوراق قرضه اسناد خزانه مدارک بدهی صدور توسط ناحیه ابزارهای بدهی تعهدات مالی تامین مالی ناحیه اوراق قرضه دولت محلی تامین مالی عمومی بدهی ناحیه اوراق قرضه شهرداری مالیه بخش عمومی استقراض ناحیه اوراق بهادار مالی انتشار اوراق قرضه
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این قانون اصطلاح «نهاد محلی» را به عنوان هر شهر، شهر و شهرستان، یا شهرستان تعریف میکند.
تعریف نهاد محلی دولت شهری دولت شهرستانی شهر و شهرستان نهادهای دولتی دولت محلی نهاد محلی شهر شهرستان تعریف شهر و شهرستان تعریف شهرداری تعاریف PRC اصطلاحات دولتی تعاریف در قانون نهادهای محلی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
در این بخش، منظور از «منشی» به طور خاص منشی حوزه است، مگر اینکه خلاف آن ذکر شده باشد.
منشی حوزه تعریف منشی منشی در بافت حقوقی بخش ۲۶۵۰۴ PRC اصطلاحات حقوقی حوزه تفسیر منشی تعیین منشی تعریف خاص اداره حوزه نقش دفتری اصطلاح بدون تغییر تعریف قانونی نقشهای رسمی در حوزه وظایف منشی دفتر حوزه
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این بخش «بهسازی» را به عنوان هر فعالیتی تعریف میکند که مربوط به مقابله با خطرات زمینشناختی مانند زلزله است. این شامل خرید ملک، ساخت یا تعمیر سازهها، و تهیه گزارشها در مورد مناطق گسل زلزله میشود. همچنین جنبههای مالی مانند انتشار و مدیریت اوراق قرضه برای تامین مالی این فعالیتها را پوشش میدهد.
«بهسازی» به معنای هر فعالیتی است که برای پیشگیری، کاهش، رفع، یا کنترل یک خطر زمینشناختی ضروری یا فرعی باشد، از جمله، اما نه محدود به، تمام موارد زیر:
(a)CA منابع عمومی Code § 26505(a) تملک ملک یا هرگونه حق مالکیت در آن.
(b)CA منابع عمومی Code § 26505(b) ساخت و ساز.
(c)CA منابع عمومی Code § 26505(c) نگهداری، تعمیر، یا بهرهبرداری از هرگونه بهسازی.
(d)CA منابع عمومی Code § 26505(d) تهیه گزارشهای زمینشناختی مورد نیاز طبق بخش 2623 برای پروژههای متعدد در یک یا چند منطقه گسل زلزله.
(e)CA منابع عمومی Code § 26505(e) انتشار و ارائه خدمات اوراق قرضه، اسناد تعهدآور، یا اوراق مشارکت صادر شده برای تامین مالی هزینههای بهسازیهای مشخص شده در بندهای (a)، (b)، (c) و (d).
پیشگیری از خطر زمینشناختی کاهش خطر منطقه گسل زلزله تملک ملک ساخت و ساز نگهداری تعمیر بهرهبرداری از بهسازیها گزارشهای زمینشناختی تامین مالی بهسازیها اوراق قرضه اسناد تعهدآور اوراق مشارکت کنترل خطر ایمنی در برابر زلزله
(Amended by Stats. 1993, Ch. 916, Sec. 8. Effective January 1, 1994.)
این بخش از قانون، «منطقه» را به طور خاص به عنوان یک منطقه کاهش خطر زمینشناختی تعریف میکند که طبق قوانین این بخش قانونی تشکیل شده است.
خطر زمینشناختی منطقه کاهش خطر تعریف منطقه منطقه خطر زمینشناختی کاهش تشکیل منطقه کاهش خطر مدیریت ریسک زمینشناختی قوانین بخش منطقه ایمنی زیستمحیطی مدیریت خطر زمینشناختی تشکیل مناطق تأسیس منطقه رفع خطر منطقه زمینشناختی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این قانون «مخاطره زمینشناختی» را به هر وضعیتی تعریف میکند که در آن زمین یا خاک ممکن است واقعاً یا به طور بالقوه جابجا شود یا حرکت کند، مانند رانش زمین، فرونشست زمین، زمینلرزه یا فرسایش.
«مخاطره زمینشناختی» به معنای رانش زمین واقعی یا در شرف وقوع، فرونشست زمین، فرسایش خاک، زمینلرزه، حرکت گسل، یا هر حرکت طبیعی یا غیرطبیعی دیگر زمین یا خاک است.
مخاطره زمینشناختی رانش زمین فرونشست زمین فرسایش خاک زمینلرزه حرکت گسل حرکت طبیعی حرکت غیرطبیعی حرکت زمین حرکت خاک فروچاله رانش زمین در شرف وقوع فرسایش زمین بیثباتی زمین فعالیت لرزهای
(Amended by Stats. 1993, Ch. 916, Sec. 9. Effective January 1, 1994.)
این قانون اصطلاح «هیئت قانونگذاری» را به طور خاص به عنوان هیئت مدیره یا شورای یک سازمان محلی تعریف میکند.
«هیئت قانونگذاری» به معنای هیئت قانونگذاری یک سازمان محلی است.
هیئت قانونگذاری سازمان محلی هیئت مدیره شورای محلی تعریف دولتی دولت محلی اعضای شورا شورای حاکمه هیئت شهرداری قانونگذاری محلی مرجع محلی سازمان عمومی اداره محلی حکومت شهری حکمرانی مدنی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این بخش از قانون «طرح کنترل» را به عنوان یک گزارش مفصل تعریف میکند که باید توسط یک زمینشناس مهندسی دارای مجوز یا یک شرکت زمینشناسان مهندسی تهیه شود. این گزارش باید یک خطر زمینشناختی را شناسایی کند، توضیح دهد که در کجا قرار دارد و چه منطقهای را تحت تأثیر قرار میدهد، و یک استراتژی برای پیشگیری، کاهش یا مدیریت آن خطر ارائه دهد.
طرح کنترل زمینشناس مهندسی خطر زمینشناختی مکان خطر منطقه متأثر استراتژی پیشگیری طرح کاهش خطر رفع خطر اقدامات کنترلی زمینشناس دارای گواهینامه تهیه گزارش طرح خطر زمینشناختی مدیریت خطر گزارش مفصل شرکت زمینشناسی مهندسی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
اصطلاح «بخش» در زمینه قانون منابع عمومی، معمولاً به بخشی از قانون منابع عمومی اشاره دارد، مگر اینکه به گونهای دیگر مشخص شده باشد.
قانون منابع عمومی تعریف بخش اصطلاحات حقوقی ارجاع به بخش زبان قانونی تفسیر قانون بخش قانونی ساختار سند اجزای قانون ارجاع حقوقی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این بخش توضیح میدهد که منظور از «ایالت» در این قانون، ایالت کالیفرنیا است. همچنین، بسته به موضوع، ممکن است شامل سازمانها یا نهادهای دولتی وابسته به کالیفرنیا نیز بشود.
«ایالت» به معنای ایالت کالیفرنیا است و، در مواردی که بافتار (متن) ایجاب کند، شامل هر سازمان یا ابزار دولتی وابسته به آن میشود.
تعریف ایالت، سازمانهای کالیفرنیا، نهادهای وابسته کالیفرنیا، تعریف وابسته به بافتار، سازمان ایالتی، ابزار دولتی، شفافسازی اصطلاح، تفسیر حقوقی، معنای متنی، نهاد دولتی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)
این بخش اصطلاح "خزانهدار" را به عنوان فردی که مسئولیت خزانهداری منطقه را بر عهده دارد، تعریف میکند.
"خزانهدار" به معنای خزانهدار منطقه است.
خزانهدار منطقه، مسئول مالی منطقه، تعریف خزانهدار، نقش خزانهدار، مالیه عمومی، مدیریت مالی منطقه، مسئولیتهای خزانهدار، مسئول مالی منطقه، وظایف خزانهدار، نظارت مالی، بودجه منطقه، انتصاب خزانهدار، مدیریت وجوه منطقه، وجوه عمومی، اداره مالی
(Added by Stats. 1979, Ch. 1118.)