Chapter 1
Section § 8101
Section § 8102
Section § 8103
این بخش تعریف میکند که چه چیزی در زمینههای مختلف اوراق بهادار یا دارایی مالی محسوب میشود و چه چیزی نمیشود. سهام یا منافع سهامی از شرکتها یا شرکتهای سرمایهگذاری، اوراق بهادار هستند. اما منافع در مشارکتها یا شرکتهای با مسئولیت محدود، اوراق بهادار نیستند مگر اینکه مانند اوراق بهادار معامله شوند یا به طور خاص در شرایط آنها به این عنوان توصیف شده باشند. برخی اوراق بهادار شرکتهای سرمایهگذاری شامل میشوند، در حالی که قراردادهای مستمری یا بیمهنامهها شامل نمیشوند. اختیار معاملات از شرکتهای تسویه، دارایی مالی هستند اما اوراق بهادار نیستند. برخی موارد مانند قراردادهای کالا یا اسناد مالکیت معمولاً دارایی مالی نیستند مگر اینکه مشخص شده باشد. علاوه بر این، مواردی مانند حسابهای قابل کنترل یا داراییهای نامشهود پرداخت نیز دارایی مالی نیستند مگر اینکه در بخشهای دیگر قانون مشخص شده باشد.
Section § 8104
این بخش توضیح میدهد که چگونه یک شخص مالکیت اوراق بهادار یا داراییهای مالی را به دست میآورد. شما میتوانید مالک یک اوراق بهادار باشید اگر آن به شما تحویل داده شود یا اگر یک «حق اوراق بهادار» (که یک حق قانونی نسبت به آن است) را به دست آورید. برای سایر داراییهای مالی، به دست آوردن یک حق اوراق بهادار به شما مالکیت میدهد. هنگامی که شما یک حق اوراق بهادار دارید، حقوق خاصی را که در بخش دیگری از قانون توضیح داده شده است، به دست میآورید، اما اگر آن داراییها توسط شخص دیگری مدیریت شوند، محدودیتهایی وجود دارد. اگر نیاز به انتقال یا رسیدگی به یک اوراق بهادار یا دارایی مالی دارید، با کمک به شخص دیگری برای به دست آوردن مالکیت به روشهای توضیح داده شده، آن مسئولیت را انجام میدهید.
Section § 8105
این بخش توضیح میدهد که چه زمانی یک شخص «از یک ادعای متقابل مطلع» (notice of an adverse claim) محسوب میشود، که به معنای آگاه بودن از این است که شخص دیگری ممکن است حقوقی نسبت به یک دارایی مالی داشته باشد. شما زمانی مطلع محسوب میشوید که از ادعا خبر داشته باشید، به آن مشکوک باشید اما عمداً از تأیید آن اجتناب کنید، یا قانون شما را ملزم به تحقیق و کشف آن کند. صرف دانستن اینکه یک دارایی مالی منتقل شده است، به این معنی نیست که شما باید بیشتر تحقیق کنید، مگر اینکه بدانید انتقال برای منفعت شخصی انجام شده یا نقض وظیفه بوده است. قوانین خاصی در مورد گواهیهای اوراق بهادار و اظهارات روی آنها نیز گنجانده شده است. علاوه بر این، ثبت یک اظهارنامه مالی به منزله اطلاع از یک ادعای متقابل محسوب نمیشود.
Section § 8106
این بخش توضیح میدهد که "کنترل" داشتن یک خریدار بر انواع مختلف اوراق بهادار، مانند گواهیها یا سهام بدون گواهی فیزیکی، به چه معناست. برای یک اوراق بهادار گواهیشده که به خریدار تحویل داده شده است، کنترل زمانی حاصل میشود که گواهی ظهرنویسی یا به نام خریدار ثبت شده باشد. برای اوراق بهادار غیرگواهیشده، موضوع تحویل یا توافقی است که صادرکننده از دستورالعملهای خریدار پیروی کند. کنترل یک حق اوراق بهادار میتواند شامل تبدیل شدن به دارنده حق اوراق بهادار یا توافق با یک واسطه اوراق بهادار باشد. حتی اگر شخص دیگری همچنان بتواند اوراق بهادار را مدیریت یا دستور دهد، در صورت رعایت مقررات بندهای (c) یا (d)، خریدار کنترل را حفظ میکند. صادرکنندگان و واسطهها برای انعقاد توافقات طبق شرایط خاص نیاز به رضایت دارند، و اذعان به کنترل به معنای وظایف یا تعهدات اضافی نیست.
Section § 8107
این قانون مشخص میکند که چه کسی در زمینه مدیریت اوراق بهادار (که میتواند اسناد یا داراییهای دارای ارزش مالی باشد) «شخص مناسب» محسوب میشود. این قانون مواردی را پوشش میدهد که اوراق بهادار ظهرنویسی شدهاند، به نام کسی ثبت شدهاند، یا شامل شخصی هستند که مجاز به مدیریت آنهاست. اگر آن شخص فوت کرده باشد یا فاقد اهلیت باشد، شخص دیگری مانند جانشین قانونی یا قیم میتواند جایگزین شود. نکته مهم این است که هر اقدامی که توسط نمایندگان، مانند انتقال اوراق بهادار، انجام شود، حتی اگر به اشتباه انجام شده باشد یا نماینده دیگر در آن سمت نباشد، معتبر باقی میماند. اعتبار این اقدامات بر اساس زمان انجام آنها ارزیابی میشود و به دلیل تغییرات بعدی بیاعتبار نمیشوند.
Section § 8108
این قانون تعهدات یا ضمانتهایی را مشخص میکند که هر شخص هنگام انتقال یک اوراق بهادار، چه به صورت گواهی فیزیکی و چه به صورت الکترونیکی، به یک خریدار باید ارائه دهد. این تعهدات شامل اطمینان از مشروع و بدون تغییر بودن اوراق بهادار، عدم وجود ادعاهای مالکیت پنهانی، و عدم نقض هیچ قانونی در فرآیند انتقال است. اگر شخصی اوراق بهادار را ظهرنویسی میکند، باید اطمینان حاصل کند که ظهرنویسی اصیل و به درستی مجاز است. کارگزارانی که این نقل و انتقالات را انجام میدهند نیز باید این تضمینها را هم به فروشنده و هم به خریدار بدهند.
Section § 8109
اگر شما یک دستور اوراق بهادار به یک موسسه مالی بدهید، دو چیز را تضمین میکنید: ۱) شما مجاز به صدور دستور هستید، یا نماینده شما مجاز است و ۲) هیچ کس دیگری ادعایی بر اوراق بهاداری که دستور میدهید ندارد. همچنین، وقتی شما یک اوراق بهادار کاغذی یا الکترونیکی را برای واریز به یک حساب میدهید، تضمینهای مشابهی بر اساس بخش دیگری از قانون اعمال میشود. در نهایت، اگر موسسه مالی یک سند اوراق بهادار را به دارنده حساب بفرستد یا آنها را به عنوان مالک یک اوراق بهادار غیرکاغذی ثبت کند، آن نیز این تضمینها را به دارنده حساب میدهد.
Section § 8110
این بخش توضیح میدهد که کدام قوانین محلی بر جنبههای مختلف اوراق بهادار و معاملات آنها اعمال میشود. این قانون مقرر میدارد که قانون محلی حوزه قضایی صادرکننده، یا محلی که صادرکننده اوراق بهادار در آن تأسیس شده است، بر مسائلی مانند اعتبار، ثبت انتقال و ادعاها علیه اوراق بهادار حاکم است. به همین ترتیب، قانون محلی محلی که واسطه اوراق بهادار در آن مستقر است، بر مسائل مربوط به حقوق اوراق بهادار، از جمله تحصیل و ادعاهای مربوط به آنها، حاکم است. همچنین، این بخش نحوه تعیین قانون حوزه قضایی قابل اعمال را، بسته به توافقنامهها یا صورتحسابهای صادر شده توسط واسطههای اوراق بهادار، مشخص میکند. این بدان معناست که حتی اگر یک اوراق بهادار یا معامله ارتباط مستقیمی با یک حوزه قضایی نداشته باشد، قانون محلی مشخص شده همچنان اعمال میشود.
Section § 8111
Section § 8112
این بخش توضیح میدهد که چگونه یک طلبکار میتواند به منافع بدهکار در انواع مختلف اوراق بهادار دست یابد. برای اوراق بهادار فیزیکی (گواهیشده)، طلبکاران باید گواهی را به صورت فیزیکی توقیف کنند، مگر اینکه توسط شخص دیگری مانند یک طرف تضمینشده یا نزد شرکت صادرکننده نگهداری شود. برای اوراق بهادار غیرفیزیکی (بدون گواهی)، طلبکاران باید رویههای قانونی را در دفتر صادرکننده در ایالات متحده دنبال کنند. اگر اوراق بهاداری توسط شخص ثالثی (طرف تضمینشده) کنترل میشود، طلبکاران باید علیه آن شخص اقدام قانونی کنند. علاوه بر این، دادگاهها میتوانند به طلبکاران در تأمین یا برآورده کردن مطالبات مربوط به این اوراق بهادار کمک کنند، اگر رویههای استاندارد عملی نباشند.
Section § 8113
این قانون بیان میکند که حتی اگر سند امضا شده یا سابقه رسمی وجود نداشته باشد، یک قرارداد برای خرید یا فروش اوراق بهادار همچنان قابل اجرا است. این موضوع حتی اگر قرارداد نتواند ظرف یک سال تکمیل شود، صادق است.
Section § 8114
این قانون، قواعد مربوط به شکایت از صادرکننده یک اوراق بهادار گواهیشده را توضیح میدهد. اوراق بهادار گواهیشده سندی فیزیکی است که مالکیت یک سرمایهگذاری را نشان میدهد. اولاً، تمام امضاهای روی سند معتبر تلقی میشوند مگر اینکه به طور خاص انکار شوند. اگر کسی امضایی را به چالش بکشد، فردی که میخواهد از آن امضا استفاده کند باید واقعی بودن آن را ثابت کند، هرچند که فرض بر معتبر بودن آن است. هنگامی که امضاها پذیرفته شدند، دارنده گواهی میتواند ارزش آن را مطالبه کند، مگر اینکه صادرکننده ثابت کند مشکلی در آن وجود دارد. اگر مشکلی وجود داشته باشد، فرد شاکی باید نشان دهد که آن نقص یا دفاع بر او تأثیری ندارد.
Section § 8115
این قانون بیان میکند که اگر یک واسطه اوراق بهادار یا کارگزار، دارایی مالی را برای مشتری خود منتقل کند، به طور کلی مسئول نیست اگر شخص دیگری ادعا کند که حقوقی نسبت به آن دارایی دارد. با این حال، آنها ممکن است مسئول باشند اگر حتی پس از دریافت دستور قانونی مبنی بر عدم انجام کاری، اقدام کرده باشند، یا اگر با متخلف همکاری کرده باشند، یا اگر میدانستند دارایی سرقت شده است و با این وجود اقدام کردند.